گودی جون بغوز!
دو تا از بازی های جدیدی که یاسی خودش اختراع کرده و خیلی هم بهشون علاقه منده اینا هستن:
گم کنم!، تو این بازی، یاسی شیء مورد نظر رو توی مشتش می گیره و میگه: "گم کنم" بعد دستشو چندین بار می چرخونه و یه دفه اون چیزی که تو دستش هست رو ول میکنه و بعد میگه: "پیدا کنم" و دنبال اون شیء می گرده تا پیداش کنه. معمولاً این بازی رو چندین و چند بار پشت هم انجام میده و اغلب هم از چیزهای کوچیک واسه گم کردن! استفاده میکنه بخصوص انگشتر!
یک بازی دیگه اینه که کلمات نامفهوم میگه و ما بعد از یاسی اون کلمات رو درست همون طور که خودش میگه، تکرار میکنیم اونوقت خانوم خانوما غش غش میخنده! کلماتی مثل: دیدو!، گودی!، بیگیو!، گودی جون بغوز!!! و ... ازین آخریه خودش انقد خوشش اومد که این اسم رو، رو فیل کوچولوش گذاشت!!! "گودی جون بغوز!!!" و این اولین باری بود که یاسی واسه عروسکش اسم انتخاب کرد!
قبلاً یاسی وقتی میخواست در مورد چیزی سؤال بپرسه میگفت: "این چیه؟" اما چند وقتی هست که بجای "این چیه" میگه: "این چی چیه دیگه؟!" و چنان با تعجب این جمله رو میگه که من گاهی خنده ام میگیره. دیشب پلک پایین چشم باباش رو با انگشت میکشید و پایین می آورد، قسمت قرمز پایین چشمش رو که میدید میگفت: "این چی چیه دیگه؟!"
چند روزی صبح ها پیش یاسی جون نبودم و مادر جون می اومدن خونه ما و ازش نگهداری می کردن. یه روز مادر جون براش پرتقال پوست میگیره و یک چهارمش رو میده دست یاسی جون که بخوره. میره تو آشپزخونه و میاد میبینه پرتقال دست یاسی نیست! بس که یاسی در خوردن میوه خوش اشتهاست! اول یه نگاهی به اینور اونور میندازه، میبینه خبری از پرتقال نیست! بعد از یاسی می پرسه: پرتقال کو؟ یاسی در حالیکه دستش رو سمت دهنش میبره، میگه: "در نیمیاد! در نیمیاد!"