تا آسمون!
بعد از ظهر واسه یاسی ماست ریختم که بخوره دیدم همشو داره می ریزه رو بلوزش! چون از دیروز پشت هم چند تا از بلوزاش رو کثیف کرده بود، بهش گفتم: یاسی جون اگه این بلوزم کثیف کنی دیگه بلوز نداریا! اونوقت میخوای چی بپوشی؟ یاسی بعد از اندکی تفکر : سوشِرت بپوشم!!! (سوئی شرت بپوشم!) تو سینی آرد ریختم بهش دادم بازی کنه یه کمی که بازی کرد، کل آرد سینی رو خالی کرد رو گلیم آشپزخونه! بعدش سعی کرد با دست دوباره جمع کنه و بریزه تو سینی اما اینطوری فقط یه خورده رو تونست جمع کنه. بعدش هی دست کشید رو آرد مثلاً اینجوری پاکش کنه! بعدشم که دید کاری از دستش بر نمیاد، رو به من گفت: "جارو برقی کن!" موقع غذا خوردن گاهی بهش میگم یاسی غذا تو بخور ...