یاسی جونیاسی جون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

یاسی، گل بهاری

تا آسمون!

بعد از ظهر واسه یاسی ماست ریختم که بخوره دیدم همشو داره می ریزه رو بلوزش! چون از دیروز پشت هم چند تا از بلوزاش رو کثیف کرده بود، بهش گفتم: یاسی جون اگه این بلوزم کثیف کنی دیگه بلوز نداریا! اونوقت میخوای چی بپوشی؟ یاسی بعد از اندکی تفکر : سوشِرت بپوشم!!! (سوئی شرت بپوشم!) تو سینی آرد ریختم بهش دادم بازی کنه یه کمی که بازی کرد، کل آرد سینی رو خالی کرد رو گلیم آشپزخونه! بعدش سعی کرد با دست دوباره جمع کنه و بریزه تو سینی اما اینطوری فقط یه خورده رو تونست جمع کنه. بعدش هی دست کشید رو آرد مثلاً اینجوری پاکش کنه! بعدشم که دید کاری از دستش بر نمیاد، رو به من گفت: "جارو برقی کن!" موقع غذا خوردن گاهی بهش میگم یاسی غذا تو بخور ...
4 بهمن 1393

بازی های ما 4

کتاب و کتابخوانی: یاسی خیلی کتاب و کتاب خوندن رو دوست داره از همون وقتا که خیلی کوچیک بود، کتاب خوندن یکی از برنامه های روتینمون بوده و هست. ازونجایی که یاسی به حبوبات و خصوصاً لوبیا خیلی علاقه داره!!! و به هر بازی که توش لوبیا باشه علاقه نشون میده امروز تصمیم گرفتم این دو تا رو با هم تلفیق کنم! وسایل لازم: یک کتاب پر از عکس های قشنگ و متفاوت و یک مشت لوبیا! (من همیشه لوبیاها رو به تعداد مشخصی میزارم و حواسم هست تو دهنش نذاره، مثلاً اینجا یازده تاست!!!)    بعد از یاسی خواستم یکی یکی لوبیاها رو جاهایی که من میگم بذاره. مثلاً گفتم یه لوبیا بذار رو کلاه ببعی، یه لوبیا بذار رو یکی از دونه های برف، یه لوبیا بذار ر...
17 آذر 1393

بازی های ما 3

سوراخ سوراخ: دیروز بعد مدتی فرصت کردم کاغذ دیواری یاسی رو عوض کنم و یه مقوای تازه بچسبونم. کاغذهای دورشو ریخته بودم روی فرش و خودم مشغول چسبوندن مقوای جدید بودم که دیدم یاسی رفت خودکارشو آورد تا روشون خط خطی کنه اما از اونجایی که خودکارش هی تو کاغذ فرو می رفت شروع کرد به سوراخ سوراخ کردن کاغذها. منم رفتم یه خودکار واسه خودم آوردم تا دخترم تنها نباشه.           هماهنگی چشم و دست: وسایل لازم چند عدد درب بطری که خودتون سوراخ کردین، یک عدد شارژر خراب! و یه کوچولوی نازنازی که بشینه و اینارو یکی یکی از سیم شارژر رد کنه.           این طرحی هم که میبینین...
11 آذر 1393

بازی های ما 2

یک روز در مزرعه! این هم از بازی امروز ما، این کارت های دید آموز رو ما هم تهیه کردیم اما نه برای آموزش خواندن بلکه صرفاً بخاطر شکل هایش! البته به جای کارت میتوان از عروسک های حیوانات در حد بضاعت! یا کتاب هایی که دارای عکس حیوانات هستند و حتی برچسب حیوانات هم استفاده کرد. اول چند تا از کارت های مربوط به حیوانات مزرعه را چیدیم و به آن ها غذا دادیم:       و بعد هم حاصل زحماتمان را برداشت نمودیم!!!         پی نوشت: از اسبمان سواری گرفتیم، با جوجه کوچولوها بازی کردیم و هاپوی مهربان هم تمام مدت نگهبان حیواناتمان بود! ...
29 آبان 1393

چه نازه!

وقتی کسی عکس یاسی رو بهش نشون بده و ازش بپرسه این کیه؟ اول اسمش رو میگه و پشتش هم سریع میگه: "چه نااازه، چه نااازه!!!" یه قسمتی از دیوار خونه رو برای ایشون مقوا چسبوندیم که روش نقاشی میکشه در روز چندین بار رو اون دست میکشه و میگه: "چه نااازه!" اگرم کسی ازش بپرسه اینو کی کشیده؟ اول میگه: "من" بعدشم: "چه نااازه، چه نااازه!!!" یاسی جون یه پتو داره که خیلی دوستش داره به خصوص موقع خواب و شیر خوردن! امروز به پتوش می گفت: "بیا عززززیزم!!!" گاهی از یاسی میخوام کلمات رو تکرار کنه. جملاتمم معمولاً با "بگو ..." شروع میشه. امروز دیدم واسه خودش نشسته میگه: "بگو دبّ...
17 آبان 1393

بازی های ما 1

بازی های تقویت هماهنگی چشم و دست: پر و خالی کردن یکی از بازی هایی که یاسی جان از خیلی پیش تر به آن علاقه مند است، پر و خالی کردن است. مثل پر و خالی کردن سطل لگوها، پر و خالی کردن ظرف پر از شکلات و ... هر چیز دیگری که در دسترس باشد و برای کودک خطر ایجاد نکند. و اما امروز ... در راستای این بازی در ابتدا سطل لگوها را در اختیارش قرار دادم: یاسی فقط نیم نگاهی انداخت و رفت. بعد کامیون پر از مکعب های رنگی: در مورد این یکی فقط به همین کار بسنده کرد: و باز هم رفت. و اما این بار در راستای استفاده بهینه از وسایل دور ریختنی: در مورد این یکی فقط خواست که درون سبد برود و روی بطری ها بنشیند...
3 آبان 1393
1