اولین شعر!
امروز داشتیم با یاسی خمیر بازی می کردیم (البته از نوع مامان ساز)، دقت که کردم دیدم الان بهتر میتونه خمیر رو تو دستش حالت بده و حتی یه چیزایی هم درست کنه!
ما بین خمیر بازی یه شعرهایی هم زمزمه می کرد! خوب که گوش دادم دیدم شعر "گنجشکک اشی مشی ..." رو داره میخونه و تا آخر هم به زبان خودش ادامه داد و تنهایی خوند! (البته یه جاهایی رو هم حذف کرده بود!) ما با هم شعر زیاد میخونیم ولی فکر نمیکردم یاسی ازین شعر انقد خوشش بیاد!
تو خونه اگه بخوایم آهنگ بذاریم آهنگ کودکانه یا موسیقی بی کلام میذاریم اما تو ماشین نه! آهنگ مورد علاقه یاسی تو ماشین "برگرد از محمد علیزاده" هست!!! یاسی بهش میگه "برگردو" و فقط هم از همین کلمه خوشش میاد و با خواننده مذکور یا بدون اون تکرارش میکنه. تا میشینه تو ماشین به باباش میگه: "بردَردو بیذار!" حالا کجای این شعر به درد بچه ای مثل یاسی میخوره منم توش موندم! ولی واقعاً تو ماشین دیگه نمیتونیم کودکانه گوش بدیم! جدیداً میره تلفن خونه رو میگذاره رو آیفن اون که با صدای بلند بوق آزاد میزنه یاسی هم باهاش "بر دَر دو" (با همون آهنگی که خود خواننده این کلمه رو میخونه) میخونه! تا شروع میکنه بوق اشغال دوباره دکمه رو میزنه قطع میکنه و یه بار دیگه میزنه تا باهاش بخونه! و چند باره و چند باره این کارشو تکرار میکنه! (در این بین گاهی هم چند تا شماره میگیره و به صدای "مشترک گرامی ..." گوش میده!) امروز خیلی جدی بلند شد رفت سمت تلفن گفت : "بردَردو بیذارم!"