سوززز!!!
دیروز غروب حدودای ساعت 6 بود که بابای یاسی میخواست واسه کاری بره بیرون منم یاسی رو بردم تو اتاق، سرش رو گرم کنم تا متوجه رفتن باباش نشه و گریه نکنه. یه کمی تو اتاق باهاش بازی کردم اونم مشغول این ور و اون ور دویدن و دست زدن به وسایل تو اتاق بود که یه دفه متوجه قرمزی رو لبش شدم! گوشه لب پایینش خیلی کم قرمز و متورم شده بود. بهش گفتم: یاسی بیا ببینم لبت چی شده؟ هیچی دیگه تا این رو گفتم فقط گفت: "سوززز!" بعدش شروع کرد به گریه اونم چه گریه ای به پهنای صورت اشک می ریخت! و تا خود 9 شب که با چه مکافاتی خوابوندیمش گریه کرد. نه شام خورد، نه آب و نه شیر!!! البته قبل از اینکه بخوابه چند بار لبشو با روغن زیتون چرب کردم بعد از اینکه خوابید هم روش پماد ویتامین آ زدم.
حتی حرف هم نمیزد! دهنش رو هم کامل نمی بست، یکمی باز نگهش می داشت و بزاق دهانش هم از گوشه لبش میریخت بیرون بطوریکه موقع خواب جلوی بلوزش کاملاً خیس بود.
واقعاً حال و روز من و باباش دیدنی بود! تمام سعی مونو می کردیم که سرش رو گرم کنیم تا یه کمی کمتر گریه کنه اما هر بازی فقط یه مدت خیلی کم جواب میداد و دوباره شروع به گریه میکرد!
قرار بود صبح بعد از بیدار شدن یاسی اگه دیدم وضعیتش همونطوره به باباش زنگ بزنم مرخصی ساعتی بگیره تا با هم ببریمش دکتر. صبح که از خواب پاشد لبش کمی قرمز بود ولی خدا رو شکر یاسی همون یاسی سابق بود! و هیچ خبری از گریه نبود!