نخ بازی!
یاسی این روزا خیلی به چیزهای ریز علاقمند شده، با هر چیز کوچیکی مدتها سرگرم میشه مثلا یه تکه کوچیک از ماکارونی، یه دونه برنج، دسته عینک! و ... امان از وقتی که اون چیز کوچیک گم بشه... !
و اما یه چیز دیگه ای که این روزا خیلی بهش علاقمند شده نخه!!! البته نه اینکه مامانش خیاط باشه ها، نه! این علاقه ازونجا ناشی شد که یه روز داشتم با سوزن و نخ دکمه لباسمو که جدا شده بود می دوختم یاسی هم هی اذیت میکرد و همه چی رو می کشید منم یه مقداری از نخ رو جدا کردم دادم دستش، خیلی خوشش اومد و ازون موقع نخ بازی یکی از بازی های روتینش شده! یعنی میاد دستم رو میگیره میبره جایی که نخ ها رو میذارم و میگه: نخ، نخ !!! خلاصه اینکه تا الان یه قرقره سر این قضیه نخ بازی تموم کردیم! با این نخ، بازی های زیادی میکنه مثلا یا نخ رو تو دستش گلوله میکنه و هی میبره میذاره جاهای مختلف و هی میره برش میداره! بعضی وقتام با دو تا دستش نخ رو صاف نگه میداره و با دقت میگذارتش جاهای مختلف و دوباره برش میداره و ... . گاهی وقتام میکشه رو صورتش!!! و ... .
حدود یک ماهی هم هست که خیلی دور خودش میگرده! بخصوص وقتایی که آهنگی هم در کار باشه، دیگه حالا نچرچ، کی بچرخ! یه کار جالبه دیگه هم که اخیرا انجام میده اینه که بعضی وقتا رو پنجه پاهاش راه میره!!!